توی دنیا دو طبقه مردم هستند: بچاپ و چاپیده. اگر نمی خواهی جزو چاپیده ها باشی ، سعی کن که دیگران را بچاپی. سواد زیادی هم لازم نیست ، آدم را دیوانه میکنه و از زندگی عقب میندازه. فقط سر درس حساب و سیاق دقت بکن. چهار عمل اصلی را که یاد گرفتی کافیست ، تا بتوانی حساب پول را نگه داری و کلاه سرت نره ، فهمیدی؟ حساب مهمه ، باید هرچه زودتر وارد زندگی شد. همینقدر رومه را توانستی بخوانی بسه. باید کاسبی یاد بگیری، با مردم طرف بشی. از من میشنوی برو بند کفش توی سینی بگذار و بفروش ، خیلی بهتره تا بری کتاب جامع عباسی را یاد بگیری. سعی کن پررو باشی ، نگذار فراموش بشی ، تا میتوانی عرض اندام بکن. حق خودت را بگیر ، از فحش و تحقیر و رده نترس ، حرف توی هوا پخش میشه. هر وقت از این در بیرونت انداختند ، از در دیگه با لبخند وارد بشو. فهمیدی؟ پر رو وقیح و بی سواد. چون گاهی هم باید تظاهر به حقیقت کرد تا کار بهتر درست بشه.

مملکت ما امروز محتاج این جور آدمهاست ، باید مرد روز شد. اعتقاد و مذهب و اخلاق و این حرفها همه دکان داریست. اما باید تقیه کرد چون در نظر عوام مهمه. برای مردم اعتقاد لازمه ، باید به آنها پوزه بند زد وگرنه اجتماع یک لانه ی افعی است ، هر کجا دست بگذاری میگزند. باید مردم مطیع و معتقد به قضا و قدر باشند تا با اطمینان بشه از گرده ی آنها کار کشید. چیزی که مهمه طرز غذا خوردن ، سلام و تعارف ، معاشرت ، لاس زدن با زن مردم ، رقصیدن ، خنده های تو دل برو و مخصوصاً پررویی را یاد بگیر. دوره ی ما اینجور چیزها باب نبود ، نان را به نرخ روز باید خورد.سعی کن با مقامات عالیه مربوط بشی ، با هر کس و هر عقیده موافق باش تا بتوانی بهتر قاپشان را بی. من میخوام تو مرد زندگی بار بیایی و محتاج خلق نشی. کتاب و درس و اینها دو تا پول نمی ارزه ، خیال کن تو سر گردنه داری زندگی میکنی ، اگر غفلت کردی تو را می چاپند ، فقط چند تا اصطلاح خارجی ، چند تا کلمه ی قلنبه یاد بگیر همین بسه. آسوده باش! من همه ی این وزرا و وکلا را درس می دم. چیزی که مهمه باید نشان داد که زبردستی هستی که به آسانی مچت واز نمیشه و جزو جرگه ی آنهایی و سازش میکنی. باید اطمینان آنها را جلب کرد تا تو را از خودشان بدانند ، ما سر گردنه داریم زندگی میکنیم

اما عمده ی مطلب پوله. اگر توی دنیا پول داشته باشی افتخار ، اعتبار ، شرف ، ناموس و همه چیز داری. عزیز بی جهت میشی ، میهن پرست و باهوش هستی ، تملقت را میگند و همه کار هم برایت میکنند. پول ستار العیوبه. اگر پول ی بود میتوانی حلالش بکنی و از شیر مادر حلالتر میشه و برای آن دنیا هم نماز و روزه و حج را میشه خرید. این دنیا و آن دنیا را هم داری ، حتی پولت که زیاد شد آن وقت اجازه داری بری خونه ی خدا را هم زیارت بکنی. همه جا جاته و همه ازت حساب میبرند و بالای دست همه مینشینی و سر سبیل شاه هم نقاره میزنی. کسی که پول داشت همه ی اینها را داره و کسی که پول  نداشت ، هیچ کدام را نداره ، گوشت را باز کن: پول پیدا کردن آسانه اما پول نگه داشتن سخته. باید راه پول جمع کردن را یاد بگیری. من موهام را تو آسیاب سفید نکردم. پیدا کردن پول به هر وسیله که باشه جایزه ، حسن آدم پیدا میشه ، این را از من داشته باش. آنوقت مهندس تحصیل کرده افتخار می کنه ماشین کارخانه ی تو را راه بندازه ، معمار مجیزت را میگه که خونه ات را بسازه ، شاعر میاد موس موس می کنه و مدحت را میگه ، نقاشی که همه­ی عمرش گشنگی کشیده تصویرت را می کشه. رومه نویس ، وکیل و وزیر همه نوکر تو هستند. مورخ شرح حال تو را می نویسه و اخلاق نویس از مکارم اخلاقی تو مثل میاره. همه ی این گردن شکسته ها نوکر پول هستند می دانی علم و سواد چرا به درد زندگی نمیخوره؟ برای اینکه باز باید نوکر پولدارها بشی ، آنوقت زندگیت هم نفله شده. تو هنوز نمی دانی زندگی یعنی چی! تو گمان میکنی من از صبح تا شام بیخود وراجی میکنم و چانه ام را خسته میکنم و با مردم به جوال میرم؟ برای اینه که پولم را بهتر نگه دارم. پول پول میاره ، از در و دیوار میباره. مثلاً صبح ده عدل پنبه میخرم که ندیده ام و نمی­دانم کجاست ،  عصر می فروشم پولش دو برابر توی دستم میاد 

کتاب حاجی آقا نوشته صادق هدایت 


http://hamraz-mss.blogfa.com/1398/04



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها